اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

۱۴ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

در جهان تنگ واژه‌ها پناه می‌برم به کلمات و خیال را جولان می‌دهم و سوار بر خیال به عشق‌ورزی سرگرمم. آ برگشته به دلم و من دل‌خوشم به حضور نرم او و دلم می‌خواهد تا همیشه نرم بماند. و چیست که ماندنی تر از پایان هرچیز!؟ صدایش می‌کنم و دستش را می‌گیرم و در دشت آرزوها با هم مطالعه می‌کنیم و عشق می بازیم. من جز این نمی‌دانم

۰ نظر ۰۸ مهر ۹۷ ، ۱۴:۱۱
آنی که می‌نویسد

بوی تند ادکلن زنانه، بوی عرق مردانه‌، بوی منی و همخوابگی و بوی عود. با بوها ورمی‌روم و خودم را لابه‌لای داستانها گم می‌کنم. در جهان بوها غرق می‌شوم و شامه‌ام را به تماشای گل‌ها و تن‌ها می‌برم.

 کسی بویی از من نخواهد شنید. نه در آغوشی خواهم رفت و نه ادکلنی خواهم زد. بی ردی خواهم گذشت. تنهایم و چاق و بدقیافه.

۰ نظر ۰۷ مهر ۹۷ ، ۲۰:۱۱
آنی که می‌نویسد

باز دارد چیزی توی وجودم پدیدار میشود. چیزی شبیه خواهش، خواستن، نیاز، تمنا که درد شود و سر بخورد به تمامی سلول‌هایم و مرا بیچاره رها کند. 

صبحی دل‌انگیز بود لیکن باید بروم سراغ درس‌های مانده. کمی حسودی، کمی تنهایی، کمی خشم. پریودم نزدیک است‌.

۰ نظر ۰۶ مهر ۹۷ ، ۰۷:۴۶
آنی که می‌نویسد

کارهای پایان‌نامه پیچیده‌تر از آن است که تا حال با آن طی کردم. تا به حال سخت بود و پیچیده‌ترش یحتمل نفس‌گیر است. می‌ترسم، می‌ترسم از پسش برنیایم. می‌ترسم وابمانم و یه چیز الکی بعد اینهمه زحمت دربیاید. و راستش از دیروز و بعد جلسه با استاد آنقدر کلافه‌ام که یه خط هم نخواندم. دلم می‌خواد جوری که همه بشنون داد بزنم من کم اوردم و نمی‌تونم. اهل عقب نشینی‌ هم نیستم لامصب. خدا به‌خیر کند و چیزی ازش دربیاید!

۰ نظر ۰۳ مهر ۹۷ ، ۰۸:۲۴
آنی که می‌نویسد