اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

از خواب‌ها

دوشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۵۵ ق.ظ
قرار بر این بود که به روال سابق برگردم, ساعت را روی ۵.۵ تنظیم کردم اما وقتی زنگ ساعت را شنیدم احساس کردم تمام دیشب ۵ دقیقه‌ای بیشتر نبوده, ساعت را روی ۶.۵ تنظیم و دوباره خوابیدم, حوالی ۶.۱۵ بود که بیدار شدم و دیدم تازه خواب دارد دلچسب می‌شود, این شد که زنگ‌ها را قطع کردم و خوابیدم. گمانم راست است که آدم خیلی وقتها در خواب خیال بافی ناخودآگاه دارد. خواب اویی را دیدم که نمی‌شناختم یک مرد دوست‌داشتنی که می‌گفت برادرم است. تمام شهر کودکی را کودکانه در آغوشش بودم نوازشش کردم و او چون رویای همیشگی برادر بزرگی بود که دست بر شانه ام می‌گذاشت و همان محبت دلخواهم را برایم داشت و ...
در کدام جهان می‌توان خیال را یافت و به چنگ آورد. 
برای منی که هیچ وقت محبت آدم‌های بیرون سیرم نمی‌کرده محبت‌های خواب‌آلود دلنشین‌ترین طعمی بود که چشیده‌ام. یک محبت بی‌پایان و بی‌دریغ و من چون ماهی کوچکی غرق بودم و تکان‌های دریای محبت همان تغییر حالات بود. 
خوب بود و دلچسب. دلم تنگ یک محبت ناب بود. اگرچه میم هیچ گاه کم نمی‌گذارد و همیشه دلخواه هست اما آدم است دیگر نمی‌تواند قالب رویاهای من باشد. 

۹۶/۰۶/۲۰
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی