خسته
سه شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۴۱ ق.ظ
آدم است دیگر احساس تنهایی میکند بقول استاد م هرچقدر دغدغه مند اخلاق باشد بیشتر.
میم نمی تواند ببخشدشان و من ماندهام چطور میشود کسی را که ضربهای به تو و زندگیت نزده و نقشش در زندگیت حتی هیچ هم نبوده حالا که فهمیدی دوستت ندارد نبخشیش! اینقدر بیگذشتی احساس خوبی برایم ندارد. این برایم معنای گستردهی خودخواهی است . من ماندهام بین سیل عظیمی از تناقضات و سختیها ... زندگی باز هم دشوار شد. بودن با آدمها زندگی را دشوار میکند . خستهام از همه حتی میم و خودم ....
چرا نمیتوانم با آدمها کنار بیایم!!!!
خستهام نه از این باب که آدم خوبهی زمانهام ، نه من هم بدیهای خودم را دارم اما از حجم گستردهی بدیهای آدمها که قرار است مدارا کنم و بفهممشان خستهام میکند. ....
گیجم ، گمم
۹۶/۰۸/۰۲