سالگشت ۹ام
این محاسبات تاریخهای شمسی و قمری عجیب بازیهایی را در کنار هم میسازند. بازیهایی اعتباری در اعتبار زمان!!
قرار این شد که شب میلاد حضرت زینب را بنا به علاقهی شخصیام برای روز عقد ازدواجمان انتخاب کنیم. نشستیم به انتظار و آن روز ۲۱ اردیبهشت سالی بود و ما در خنکای اردیبهشتی در حیاط صحن امام رضا سفرهی عقد انداختیم. یک لیوان آب و یک لیوان عسل و دو کله قند کوچک که برادر همسرم یواشکی وارد کردهبود. حالا دارم فکر میکنم اگر من همان آدم بودم و قرار بود امسال ازدواج کنم و به همان ترتیب در حرم امام رضا، چگونه میشد یک مجموعه خانواده را پای علایق شخصی کشانید به آنجا که در سوز و سرما در گوشهای از حیاط صحنی که هیچ ربطی با آن ندارند -البته غیر از برادرم- بنشینند و بساط ازدواج ما را محیا کنند! و اما بازیاش با ما هم اینکه هر سال ما دو سالگشت داریم برای جشن گرفتنمان، یکیاش این تاریخ بیثبات قمری (به اعتباری) و دیگر آن تاریخ ثابت شمسی که همیشه خنکای اردیبهشت را دارد. و راستش حتی دلم بازیهای اینچنینی بیشتری هم میخواهد. مثلا به حسب گردش خورشید و این منظومه حول مرکز کهکشان راه شیری و یا تعیین مقدار مشخصی از حرکت کهکشان راه شیری به سمت کهکشان آندروما! اینجور شاید ناچار شویم تقسیمات زمانی بیشتری را لحاظ کنیم و اینچنین، خردههای زمانی بیشتری به چشم میآید و خب مزیت دیگرش هم این است که هر چند دقیقه یا چند روز -یا هر چند ...!- باید به نمیدانم چیچی گشت مینشستیم و جشن میگرفتیم.