نامگذاری
یکی نوشته بود که آدمها در سوئد در انتخاب اسم و به هر تعداد که بخواهند آزادند و حتی در انتخاب نامخانوادگی. در کارت شناساییشان هم تمامی این اسامی ذکر میشود. مدتی است که بدنبال نامی جدیدم، نامخانوادگیام را که دوست ندارم و نامم را اگرچه دوست دارم از آنجایی که خودم در انتخاب این مهمترین چیز که مدلولاش من هستم هیچ نقشی نداشتهام در پی تغییرم. بدنبال نامهای مختلف گشتهام و بطور کلی ترجیحم بر انتخاب نامهایی ساختگی و بیمعنا و آهنگین است. از طرفی علاقهمند به نامگذاری شدهام. برای غذاهایی که درست میکنم دوست دارم نامی بیابم. به نظرم نامگذاری و ساختن نام از کارهای خلاقانه است. از طرفی باید حواست باشد که درگیر قالبهای موجود نشوی و از طرفی حواست باشد خیلی نامهایی که انتخاب میکنی ایدئولوژیک و مبتنی بر معانی خاص و آرمانی و اینها نباشد. خلاصه یک تفریح جدید ساختهام که از قضا در آن سوی کره زمین سابقه داشته. اگرچه ایدئولوژیکی فعلا با نام افشان خوشم ولی بدنبال نامی به معنا هستم و خوش آهنگ تا جهان جدید و خاص خودم را بسازم . این جهان خیلی منفرد است و جهانی است که هرکسی برای ورود به آن لازم است از دریچهی من بگذرد و این امنیت را برایم بالا میبرد. مثلا ساعتشمارم در هر دقیق ۱۰۰ تکه میشود و من این تکهها را نامگذاری کردهام و مارسات مینامشان. تعریف و تبدیلهایی هم بعضا برای این نامها دارم و اینگونه ورود به این جهان از گذر من ممکن است. ای دنیای منزوی و خودساخته و شخصی را دوست دارم.
.
خیلی بیربط باز هم با م رابطه داشتم و هیچ مقاومتی نکردم اگرچه مشغولش هم نشدم. دنیای رابطهام با م هم از آن جنس دنیای شخصی است که دوست ندارم کسی به آن وارد شود. و اصلا این شخصی و پنهانی بودنش را میپسندم و مرا جذب میکند.