گیج و گم
يكشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۵۷ ب.ظ
دلم هنوز حوالی م و بیتفاوتیاش میچرخد. که برگردد و به من بگوید دوستم دارد و اینها و من ... من بازندهی دنیای خودم بشوم. خب همان بهتر که یک آدم عاقل و مغرور است و سمت من نمیآید.
تنگنایی که فراخ شده بود باز هم پایاش را دارد روی خرخرهام میگذارد. امروز میم گفت که تو آن روزها تمام خصوصیاتی که در یک نفر میخواستم را داشتی و من ذوق کردم اما نه آنقدر که م از من تعریف میکرد. چرا؟؟!!! دلم برای م تنگ است و حرفها و خواستنهایش. سرش گرم است و یحتمل بعد جام جهانی میآید.
چرا منتظرم. چرا این خواستنهایم تمام نمیشود. چرا من سر به راه نمیشوم؟ تا کی تاوان گناه نخستینم ؟
گناه نخستین شروع وسوسه بود.
۹۷/۰۳/۲۷