دوام
م میگه اگر فکر کنیم چیزی دائمی است از خواستن و تلاش برای بدست آوردنش دست می کشیم و سراغ چیزی جدید میریم.
میگه بیا از هم همین حالا لذت ببریم و به چیزی فکر نکنیم.
دارم فکر میکنم راست میگه عموما چنین هست. با میم همینجور شد، امیدوارم با م هم همینجور بشه. اون خیلی خودخواهه و من الان به خواستنش احتیاج دارم ولی ترجیحم آدمی مثل آ هست. کسی که کمی متواضعتر باشه و بیشتر ولع من رو داشته باشه و من رو بخواد. م بیشتر من رو میخواد چون قشنگم و قشنگ دوسش دارم. من هم چون اون موقعیت خوبی داره و قشنگ دوسم داره. و این هست مبادلهی ما که البته برد با اون هست چون من بیشتر محتاجم و اون با نداشتن من راحتتر کنار میاد.
آه خدای بزرگ من چقدر اونو دوست دارم و دلیلش رو نمیفهمم. من میخوام ازش مستقل بشم....
درونم پر از خواستن اون هست. و من این خواستن و خواسته شدن رو میخوام و البته و در عین حال نمیخوام. خودِ مستقلم رو ترجیح میدم. اما میدونم چون اون شبیه منه اون کسی هست که تمام میکنه و من میمونم تا فراموشش کنم. اون فقط براش مهم اینه که از کسی دیگه لذت جنسی نبرم و من باید این نقطه ضعف رو درموردش در نظر داشته باشم.
دونت کِر
امروز جلسهی چهارم بادی بیلدینگ بود و من خیلی سرحال و قبراقم ! دارم به لذت ورزش پی میبرم و خوشحالم. به دلم گذشت که کاش لذتش دائمی باشه و فکر کردم بقول م از الان لذت ببرم و به بقیه کاری نداشته باشم.
باید مسئلهی دوام رو برای خودم حل کنم.