همدم
دوشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۷، ۰۷:۳۴ ب.ظ
دلم میخواد شعر بخونم، یه شعر عاشقانه که من رو در دلتنگی نامعلوم خودم فروتر ببره. مدتهاست چنین حالی نداشتم، مدتهاست دلتنگیهام رو بغل نکردم، مدتهاست به هر بار دلتنگی لیز خوردم به آغوشی. امروز بعد مقاومتهای زیاد، خواسته و نخواسته با خودمم. با خودم جمعام. این اصطلاح رو از خودم ساختم، یه چنین حالی با خودم دارم، حالِ با دوستی بودن، میخوام با خودم بشینیم شعر بخونیم و مثلا در مورد لذت روز اول روشن شدن شعلههای آتیش تو خونه گپ بزنیم. بله امروز شومینه رو روشن کردیم و من باور دارم که این اتفاق بزرگیه چون من رو با خودم جمع کرده، چی بهتر از حضور آتیشی که گرم میکنه و حضور یک همنشین خوب.
۹۷/۰۷/۱۶