اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

hope is a mistake

دوشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۷، ۰۹:۲۹ ق.ظ

آدمی به امید زنده‌ است و من این را خوب می‌فهمم، وقتی در پس ناامیدی و خواب چندین ساعته پیامی از دوستی می‌آید و من ناخودآگاه جهان را موزون میابم و موسیقی در دلم ریتم برمی‌دارد و من سرخوشانه رنگ‌ها و تم‌ها را در سرم تصویر می‌کنم و به هر ساز کوک و ناکوکی حالم جا می‌آید. اما واقعیت این است که امید آن هم به نحوی که در من برانگیختگی آورده یک امر خارج از من است و امر خارج از من دوام ندارد و من را در بند نگه می‌دارد. درست است که پیام م دلم را خوش کرده اما من چرا باید اینقدر از خودم دور و گم باشم و وابسته به امری خارج از من که چنین شوم! باید فکری کرد جایی برد حواس را که همه‌اش بر من باشد و نه هیچ امر خارجی، نمی‌دانم چقدر ممکن است اما هرآنچه قرار باشد بیرون از من، من را برانگیزاند اشتباه است. باید حواسم را جمع خودم کنم. می‌دانم می‌دانم همه ی این فکرها از آن رو است که م جواب داده و الا من همین آدم دیروزم که سیر بودم از خودم خسته و کلافه اما راست‌ترش این است که من امروز در حمام حالم بهتر از دیروز بود پس این اشتباه را نکنم که همه‌ام وابسته به م است. من باید بسازم حتی اگر هزار هزار بار زمین بخورم و ته ته‌اش نرسم. من قادرم اپسیلونی خودم را بالا بکشم پس چه نیاز به جواب م یا تایید فلان کس! می‌دانم می‌دانم آدمی زنده به تایید است اما تایید را باید در قبال امری واقعی و تلاشی بسیار داشت تا باورت شود. مثل همان قبولی دانشگاه که برایم شادی‌اش کوتاه لیکن ملموس بوده. من توجه بیشتر می‌خواهم و تجربه برای همه‌ی اینها. باید خودم را دوست بدارم اما باید ارزش این دوست‌ داشتن‌ها را داشته باشم. باید تلاش کنم. من امید ندارم اما خسته نمی‌شوم. مگه اینکه روزی از این تلاش ها و خسته نشدن‌هایم خسته شوم. 

۹۷/۰۷/۲۳
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی