ندانمهای بسیار است
چهارشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۷، ۰۹:۰۸ ب.ظ
رنجی به جانم نشاندهام که گمان می برم از توانم خارج باشد. دارم خودم را تمرین صبر میدهم و درعین حال میآزمایم. دلم برای م تنگ شده، خیلی زیاد میخواهمش اما تصمیمم را گرفتهام یکبار هم شده پای خودم بایستم و کم نگذارم و بمانم بر تصمیمم و و و ... بخاطر خودم و به خاطر میم. دارم فکر میکنم واقعا ارزشش را دارد که لذتی چنان را نبرم و محروم بنشینم به کنج خلوت خودم وقتی با م مجموع میتوانم باشم و لذت ببرم؟ جوابش نمیدانم است منتها باید بروم و ببینم ، در ضمن من هدف هایی دارم اما با م هم جمع شدنی هستند خب، امان از این ذهن گول زننده... صبر صبر صبر و طاقت برای هدف و برای خودم و میم.
باقی را باید دید، بی عجلهای باید نشست به تماشای کار دنیا، کی میدونه تهش چیجوره؟
۹۷/۰۸/۰۲