صبر
پنجشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۷، ۰۹:۳۲ ق.ظ
دیشب بود که در تب فراقش میسوختم و همه چیز به چشمم بی معنا شده بود، این صبر، آن از خودگذشتگی برای میم، و دلم بیتابانه میخواستاش.
حالا که صبح فردای دیشب است سرخوشانه و آزاد و رهایم و از این خالی بودن ذهن از هرکسی احساس رضایت بیحدی دارم و دلم خوش است که با خودم خوشم.
نتیجه، این نیز بگذرد را نه برای فراموشی که برای صبر لازم دارم. تلاش برای ثبات را میخواهم. نمیدانم آن سرخوشانه خوش تر است و یا این آزادی لیکن اکنون که اینجایم ترجیحام به آزادیست. به قول کسی، برکهای عمیق و آرام را به اقیانوس کم عمق و پرتلاطم ترجیح میدهم و مهمتر از همه خودم را دارم و آغوش بیپایان خودم را و تمرین میکنم با این تجربه صبر را و شاید این نیز بگذردها را که نه برای فراموشی، برای صبر لازم دارم.
۹۷/۰۸/۰۳