درد جدید
يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۵:۴۴ ب.ظ
ح خیلی بزرگتر از سن خودش هست. یه آدم فهمیده و بالغ و جا افتاده. امروز ازم خواست تا دو هفته ازش دور بشم. نمیدونم چیکار کنم. کاش... فقط کاش پشیمون بشه ....
عین چند روز دیگه میاد اما من اصلا آمادگیش رو ندارم و دلم ح رو میخواد.
صادقانه نگاه میکنم اونم هیچی برام نداره جز هورمون. لعنت به من که اینقدر ذلیل هورمون شدم. دلم میخواد پشیمون شه و بگه بدون تو نمیتونم. دلم میخواد دوسم داشته باشه. لعنتی خیلی بزرگتر و جاافتادهتر از این حرفهاست. م هم که کلا بلاکم کرده. لیس فی الدار غیر نفسی دیار ... حالم بده. امروز تولد میم هست و من اصلا حوصلهی هیچی رو ندارم. بقول ح دلم لاس زدن میخواد. خوب گفته، چرا تا حالا توجه نکرده بودم که دارم با این و اون لاس میزنم.
هرچیزی من رو نکشه قوی ترم میکنه...
۹۸/۰۲/۲۹