هذیان ذهن بیمار
يكشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۵۵ ب.ظ
خب اینجوریه که با عینام و حالی چنین خوش حالم رو بد میکنه، باورم نمیشه، اضطراب، ترس از ازدست دادن و و و در نهایت ترجیح میدم نباشه تا از حواشیش به دور باشم. اینجوری دور خودم حصار میکشم و یادم میمونه تنهام و هیچ چیزی، مطلقا هیچ چیزی برای من نیست و من ... هیچی ندارم .. سالهاست به چنین بودنی خو کردم و باید حواسم باشه گول زندگی خیالی و خوش رنگ و لعاب عین رو نخورم. اون عمیق نیست و همه چیز چون تو سطحه وجود داره. کافیه عمیق بشی و ببینی هیچی.. مطلقا هیچی وجود نداره.
من که به هیچی باور ندارم، چی دارم ؟ کی رو دارم؟ چی میخوام خیلی چیزها ... همه چیز و میسر نیست.
۹۸/۰۳/۲۶