تنهایی
دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۱۸ ب.ظ
خب ظاهرا همونجور که گفتن از غمها، غم رو کم میکنه گفتن از شادی هم چنینه. روان آسودهی تنهایم به تنگنا رسیده و دم به کله میکوباند و هیچ همصحبتی نیست که نیست. ح مشغول به آدمهای جدید است و آنلاین و درحال چت. م دیگر چت نمیکند. من تنهام و خستهام از کتاب خواندن و گذران اینگونهی عمر.
کاش این چند خط از درد تنهاییام بکاهاند.
کلافهام از این خودی که بلد نیست چون هایدگر و ویتگنشتاین و کانت تنها باشد. کاش یادبگیرم خودم را بغل کنم و با خودم تنها باشم.
۹۸/۰۴/۱۰