تمنای رنج
سه شنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۳۴ ب.ظ
به طرز شگفتی دوباره دلم رنج و درد میخواد و خب واقعیت اینه که هیشکی قابلیت این رو نداره تو رو دچار به چنین دردی کنه مگر خیال.
پناه میبرم به خیال
اما چرا؟ چرا این دل بیصاحاب رنج میخواد؟ این آرامش چی کم داره؟ هیجان؟ دلت هیجان میخواد برو بانجیجامپینگ. والا
اسیر شدیم از دست این دل هرزهگرد. خب چته دم فرو بر و آرام گیر. میمیری؟ بهدرک
خستهام از اینهمه خواهش دل در توانم نیست.
ای رنج مگر آجری؟
دست بردار و برو، ول کن این خم ساغری
ای عشق با تو حرف میزنم، ای رنج مگر آجری...
۹۸/۰۴/۲۵