وراجی
دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۳۶ ب.ظ
امروز خونهام و تنها. میم یه دوره آموزشی رفته و من که فکر میکردم امروز میتونم با ح بتشم الان تنهام. خیلی خوش نمیگذره اما بد هم نمیگذره.
چرا اینا رو مینویسم؟ برای اینکه بگم جدایی از ح به هیچ جام نیست. واقعا هم که نیست اون یه سرگرمی بود فقط.اما از اون روزی میترسم که حشر عشقش بزنه بالا و ذهن من رو هم مبتلا کنه. همیشه همینجا گیر میکنم باید ذکری چیزی دست و پا کنم
۹۸/۰۵/۱۴