خزعبل
جمعه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۰۶ ب.ظ
واقعیت اینه که وقتی عشقی نباشه دلداری نباشه حرفی هم نیست. حوصلهم سر رفته تو این حجم از هیچ بودنه همهچیز. وقتی هیچی نداری شادت کنه یا دلت رو خوش کنه چی میمونه از زندگی؟ سپر انداختن.. اصطلاح قشنگیه و خب همهی جوونا پرن از حرفهای قشنگ، وقتی سنت بالا میره، وقتی جهانت تنگ و کوچیک میشه میفهمی اون موقع جهانت جهان ادبیاتی بود و حالا داری تو واقعیت زندگی میکنی و حرفی نمیمونه. خوب که نگاه میکنم من جهان تنگ و تاریک نیست، برهوته!
ولش کن این تمثیلها رو من خیلی از پیری میترسم، الان که اینه پیری چه تخمی داره برا ما بکاره؟
خدایا اصلا حال پیری رو ندارم
۹۸/۰۵/۱۸