پایانی زودهنگام
پنجشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۸، ۰۷:۴۲ ق.ظ
دیروز از میم برای مح گفتم و تموم شد. هنوز تشنهشم... دیشب یه عالمه گریه کردم و قرص خوردم و الان که اول صبحه ولوام و منتظرش..
نمیدونم شاید بهتر شد گفتم تا باازیش ندم و منصفانه باهاش باشم.
دوسش داشتم... اونم منو و تقریبا بعد میم اولین فرد مهربون به تمام معنی بود...
کاش بزگرده ... ولی خیلی لجبازه و کوتاه نمیاد ... حق هم داره ... اون من رو برای خودش میخواست ... بگذریم... اینم یه پایان دیگه بهرحال ...
۹۸/۰۵/۲۴