بریدن
جمعه, ۸ شهریور ۱۳۹۸، ۰۵:۰۵ ق.ظ
تو این استرس دفاع با مح بحثم شد که فقط من رو بخواد و گفت که نمی تونم و تمام شد بینمون. راستش من همینو میخواستم و از رابطه باهاش لذت نمی بردم و حس مادرانگی حتی داشتم و خوشحالم اما دقیقا تمام دیشب یا بیدار شدم و بهش فکر کردم و یآ خوابش رو دیدم. چمه آخه من؟ مه که هنوز دوسم داره بهش سردم و موس موس این بچه رو میکنم! بهم گفت مثل بچه ۱۳ سالهای؟ خب مهم بود دیگه باید فکری کنم به حآل خودم. چرا این دومین نفریه که این حرف رو میزنه؟ باید در خودم بیشتر غور کنم.
برم بخوابم کاش بسم باشه و خواّش رو نبینم.
خستهام از این همع دلبستن و بریدن.
۹۸/۰۶/۰۸