اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

بوسه‌ با طعم سیگار

جمعه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۸، ۰۸:۲۰ ق.ظ

بالاخره لب‌های ممنوعه‌ای رو بوسیدم و آرومم. با ح دگرفتیم جنگل لویزان و لب‌هام رو بوسید و کمی کارهای دیگه. طعم سیگارش مستم کردم . نمی‌دونم اما کاش بتونم تا آخر باهاش رفیق بمونم. دوست داشتن رو خوب بلده و آرومم می‌کنه این اتفاق واسه دو روز پیشه و هنوز طعم سیگارش تو دهنم هست. 

چند وقتیه دلم می‌خواد از میم جدا شم و مسالمت آمیز رفیق بمونیم برای هم و درعوض من آزاد باشم ولی تنها دلیلم مشکل اقتصادیه که هنوز مرددم می‌کنه. من نه کاری بلدم و نه پولی دارم و هیچ جوری نمی‌تونم زندگیم رو تنها بچرخونم.

ح رو دوست دارم اگرچه هیچ وقت مال من نخواهد شد و راستش نمی‌خوام هم مال من باشه. این روزها دوستی رو به با هم بودن ترجیح میدم.

خوش گذشت کارهای ممنوعه رو دوست دارم.

۹۸/۰۶/۲۲
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۱)

آشغال حالم ازت بهم خورد

متاهلی ؟؟؟

خودت رو میندازی دست یکی ازت سوء استفاده کنه ؟

بدبخت 

بعدشم مثل یه دستمال کاغذی بندازتت بیرون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی