اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

دردها

سه شنبه, ۲ مهر ۱۳۹۸، ۱۰:۱۵ ق.ظ

با ح تموم کردم. اون فقط دنبال شهوتش بود و رفاقت سرپوشی بود بر خودخواهی و شهوت و تنهاییش. حالا که یکی دیگه اومد راحت کنار گذاشت. خب وقتی میم با من چنین کرد چرا ح و م اع و ... نکنن؟ میم بعد از ۱۵ سال رفاقت و ۱۰ سال زندگی رفت سراغ یکی دیگه از کی دیگه انتظار داشته باشم؟

تو روحم مگه من نکردم همچین؟ اون لااقل در کمال صداقت اومد و گفت من چی؟ 

زخمیم به اندازه‌ی تموم رابطه‌هام زخمیم. درد دارم و باز و باز و باز به این نتیجه رسیدم که هیچی... مطلقا هیچی تو این دنیا دوام نداره

دلم می‌خواد یه دل سیر گریه کنم. به حال خودم که تو ۳۵ سالگی درگیر بچه‌بازی‌هام. همسن‌های من دنبال کار و اعتبار و مدرک و من چی؟ دنبال عشق و عاشقی. 

بس نیست؟ چی می‌خوای؟ به چی امید بستی؟ چند بار تجربه می‌کنی یک راه رو؟ چرا فکر می‌کنی این یکی، این بار، این‌جا فرق داره. ۷ سال که داری تجربه می‌کنی و باز هم همون جایی هستی که اول بار دیدی بی‌کم و کاست و این فقط از ضعف عقل توه. 

جدا تا کی می‌خوای به این کودکیت ادامه بدی؟ تا کی می‌خوای خودت رو با این بازیا سرگرم کنی؟

بسه این سیب که ول شد هزاران چرخش زد و حالا جاییه که نزدیک انهدامه. یه خورده به خودت برس به خودت توجه کن. یه خورده از تمنا و گدایی محبت و عشق دست بردار و بیا بچسب به خودت. چیجوری ؟ صبر صبر صبر صبر صبر ... 

دیگه وقته تغییره و باید تغییر تازه‌ای رو شروع کنم. چیجوری؟ نمی‌دونم اما راهی پیدا می‌کنم یا می‌سازم.

۹۸/۰۷/۰۲
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی