اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

هیچ

چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۱۴ ب.ظ

بعد از دلتنگی مبسوط برای ح و صحبتی کوتاه به یقین رسیدم که برایش هیچ نیستم و این خط پایان ماجراست. هرکجا دست بکشم بهتر از این انتظار پوچ برای کسی هست که برای دیگریست و دل در گروم ندارد و و و . حتی توییتر هم فالوام نکرده. بسم است اینهمه بی توجهی و بی‌معری و دل بستن و انتظار. از دیشب که اون پست رو نوشتم تا الان مبسوط هم‌خوابگی داشتم با میم. خوب و دلچسب و رضایت بخش. باید بپذیرم زندگی‌ام و سن و سال و محدودیت‌هایم را و از این بازی‌ها دست بکشم.

باید تلاش کنم آدم بهتری شوم. لاغرتر، درسخوان‌تر، پر مطالعه و متفکرتر. بسم است زندگی در خیال. تمنای توجه و خواستن و غیره. هیچ‌کس، مطلقا هیچ‌کسی را ندارم. دلم به مادرجون خوش است و کاش بماند برایم. زندگی می‌‌کنم چون فقط می‌ترسم از مرگ، از وداع با خود، از رفتن به آن سیاهی مطلق. 

صرفا باید زندگیم را صرف تحقیق و تفکر و بهتر شدن اوضاع کنم. درس و کار وکتاب و  زندگی مشترک. همین. 

هیچ وقت دیر نیست برای شروع حتی در انتهای ۳۵ سالگی باشی.

چه سن تخمی‌ای بود این ۳۵ سالگی جدا. دلم می‌خواد فقط تموم بشه.

۹۸/۰۸/۱۵
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی