اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

تلخم

شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۸، ۰۹:۳۴ ب.ظ

تلخم

امروز کتابخونه ملی بودم و اینترنت اونجا وصل شده بود. با س کمی حرف زدم و گویا نگران و دلتنگ بود کمی. تلخم برای این تبعیض، برای این قطره چکانی وصل کردن اینترنت، برای نفهم بودن ج‌ا که نمی‌فهمد مردم درد دارند که اعتراض می‌کنند. این مردم چیزی برای از دست دادن ندارند. حالا تو بیا ۱۰۰ نفر را بکش و ۱۰۰ها نفر را دستگیر کن. زندان با زندان فرقی دارد؟ ما همه در زندانیم، زندانی بزرگ، زندان ج‌اا.

آه که این وضع سامانی ندارد. این کشور وطن نمی‌شود. ناچارمان می‌کند به رفتن، به بریدن، به استیصال، می‌خواهند خودشان بمانند و گروهی که از ترس خفه شده‌اند. این آخوندها، این دین‌باز‌ها، این کثافت‌ها ....

یک روز رای‌مان را دزدیند، یک روز ارزش پول ملی‌مان را به نفع جیب‌های گشادشان تنزل دادند، یک روز منابعمان را سر کشیدند و سفره‌ی ملت را ضیغ‌تر کردند.

دین را نمی‌دانند، آزادگی را نمی‌فهمند، این‌ها یک مشت خوکند در لباس انسان و بیچاره حتی خوکان.

۹۸/۰۹/۰۲
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۲)

میگذره ..

خداروشکر چیزی به اسم مرگ هست وگرنه با این حجم از اندوه نمیدونستم چیکار کنم .همه چیز یه پایانی داره 

۰۲ آذر ۹۸ ، ۲۱:۴۰ سایت تفریحی چفچفک

بهت تسکین میده اعتراضا و دلخوریات؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی