اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

کارما

چهارشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۸، ۰۸:۳۱ ق.ظ

درد دارد توی تنم می‌پیچد. نیاز دارم که دردمند باشم. من با این احساس زنده ام و یا به این احساس نیازمندم. روزها و شب‌ها از پی هم می‌آیند. روزگار دارد از طریق میم همه‌ی وجودم را توی صورتم می‌پاشد. 

از خودم خسته‌ام، تاب خودم را ندارم و تحمل به دوش کشیدن کثافت درونم بسم بود دیگر چه نیاز بود اینجوری توی صورتم بخورد.

دارم می‌فهمم که زندگی از من بازیگر می‌خواهد، صادق باشم کثافتم و کثافت باشم به من باز می‌گردد این من. دارم بالغ می‌شوم، دارم فکر می‌کنم زندگی جاییی برای صداقت نمی‌گذارد و مگر این عدم صداقت خود کثافتِ من میست؟ پس باز هم انتظار چیزی دیگر نباید داشت، ایندفعه اداهاست که توی صورتم می‌خورد.

ولی آخر چه کنم؟ من به خیر و فضیلت باور ندارم، باید ایمان بیاورم؟ نه نه نه من نه آنم که افسار بدست ایمان بسپارم. راهی شاید بسازم. راهی که صداقت و اخلاق را توامان داشته باشد و من آن کثافت نمانم.

فعلا به درد نیاز دارم.

۹۸/۰۹/۲۰
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی