اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

نمی‌دانم که نمی‌دانم!

دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۹، ۰۹:۲۴ ق.ظ

در ندانستن لذتی‌ست که در دانستن نیست.

شاید درک این جمله خیلی سرراست به نظر بیاید اما درک واقعی‌اش مستلزم تجربه است.

نمی‌دانم چطور از تجربه‌ی خودم بنویسم اما تلاشم را می‌کنم. این روزها دارم افلاطون و فلسفه اسلامی و منطق صوری می‌خوانم. پیشتر تمرکزم بر روی کانت و فلسفه تحلیلی و منطق جدید بود. هرچه بیشتر می‌خواندم بیشتر می‌فهمیدم که کم می‌دانم. اما حالا؟ در مواجهه با افلاطون و منطق صوری و فلسفه اسلامی دچار نوعی اعتماد به نفس شده‌ام و البته مشخصا در خواندن افلاطون و فلسفه اسلامی چنین اعتماد به نفسی به من دست داده. هی با خودم فکر می‌کنم اینها چرا انقدر سطحی و مزخرفند؟! باورم نمی‌شود از پس اینهمه سال این خزعبلات را با دیده‌ی ستایش گرانه مورد توجه قرار می‌دهند. خب ربطش به جمله‌ی نخستم؟ بله من از افلاطون و فلسفه اسلامی خیلی کم می‌دانم و همیشه کم دانستن آدم را دچار نوعی وهم دانستن می‌کند و در مقابل نقد کننده می‌نشاند. می‌دانم تا دو ماه دیگر بر همین مدار نخواهد ماند. تا دو ماه دیگر که بیشتر بخوانم و بیشتر بدانم که نمی‌دانم، جای این اعتماد به نفسم را همان ندانستن می‌گیر و طبعا با قبول ندانستنم حرفی برای گفتن نمی‌ماند. فعلا اما قصد دارم توی سرم شده حتی فلاسفه‌ی اسلامی و افلاطون را نقد کنم، چیزی که کمتر از من بر می‌آید. و خب یک تعمیم هم از خودم به دیگران در ذهن دارم و آن هم اینکه هرکی که خیلی حرف می‌زند و نقد می‌کند هنوز در مرحله‌ی شیرینِ ندانستن است.

۹۹/۱۰/۰۸
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی