اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

کشاکش‌های اندرونی

پنجشنبه, ۱ مهر ۱۴۰۰، ۰۸:۰۳ ق.ظ

 

چرا باز یه حالی‌ام؟ یعنی همه‌ی اون شاد بودنا، تعقل و تحرک و باانگیزه بودنا دروغ بود؟ تو روحت آخه پاییزِ قشنگ. تو روحت ای غم زیبا. من به مبارک‌ باد شما نمیام. من با شما الفتی ندارم. من این زندگی رو باید بسازم. اونجور که می‌خوام. اونجور که باید. من تسلیم نمیشم.

 

آه چقدر سخته زندگی! چقدر ترسناکه گذر از وادی افسردگی. چه کنم؟

 

گمانم لاید که چند روزی با آهستگی خودم رو بازیابی کنم. نباید بترسم. باید تو چشم‌هاش زل بزنم و تو صورتش تف کنم. منی که طعم خوبی رو لااقل ۶ ماه چشیدم، برنمی‌گردم به اون کثافت، برنمی‌گردم به اون غمِ اغواگر که من رو از من جدا می‌کنه.

می‌دونی؟ الان که دارم می‌نویسم ذهنم پر از جواب‌های مخالفه اما ذهن من باید در اختیار عقلانیت باشه نه ک..شعریجات. واقعیت اینه که دیگه از من گذشته.

زل بزن به چشماش و تف کن تو صورتش. تو نباید تسلیم بشی. تو باید جلو بری، بپری، بشکنی و هدفت رو (هدف؟ مرض :/)

بگذریم.

فعلا با آهستگی خودت رو بازیاب و نذار زخم‌ها سر باز کنن.

و اینکه: ۵-۴-۳-۲-۱

۰۰/۰۷/۰۱
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی