اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

تا بعدها حسرت امروز رو نخوری

سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۴۰۰، ۰۸:۴۰ ب.ظ

مامان برام نوشت «شب‌های پاییز و زمستون رو خیلی دوست دارم و خیلی حالم خوبه»

خودم هم امشب خیلی خوبم، دقیق‌تر بگم البته از صبح خیلی حال خوبی دارم. دیشب پریودم رسید و از حال تخمی پی‌ام‌اس نجاتم داد. صبح حموم کردم، به کارهای خونه رسیدم ولی کاری که باید رو نکردم. درس نخوندم، مطالعه نکردم. احساس می‌کنم یه جور کرختی‌ای نمیذاره مجموع شم و به درس‌هام برسم. هر روز دارم زمان از دست میدم و هیچ غلطی نمی‌کنم.

انگار این حال خوش پاییز و زمستون مسخم کرده. هر چی نخ ریسیده بودم، هرچی کتاب انگیزشی و برنامه‌ریزی و هزار کوفت دیگه یکهو با سوز و سرمای پاییز پنبه شد.

آیا تو آن بیدی که با این بادها بلرزی؟

بله، لرز کردم.

ولی باید خودمو جمع کنم و خودمو نجات بدم. وقتی ۳۷ سالته و هزار کار نکرده داری. وقتی حتی زبان انگلیسیت اونقدر درست درمون نیست چهارتا کتاب بخونی یا چهارتا کلاس آنلاین شرکت کنی، پاییز و این رمانتیک بازیا رو باید بذاری تو گنجه، درش رو سه قفل کنی و بچسبی به درسات، به مهارت‌های نداشته‌ت و و و  تا بعدها حسرت امروز رو نخوری. بعدهایی که پاییز هست اما تو دیگه زمانت خیلی کم شده.

۰۰/۰۸/۱۸
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی