مرگ به مثابه محال
پیری چیست؟ آیا همین ناتوان شدن است؟ آیا حسرت است؟ آیا همین نیست که بازگشتی ممکن نیست؟ آیا همین نیست که چیزهایی هست که ناممکن شده؟ پیری آیا همین محال شدنها نیست؟
پیرمرد لبخند تلخی زد، به زن نگاه کرد و گفت: ما که با هم مثل خواهر و برادریم، اشارهاش به پایان زندگی جنسی بود.
دارم فکر میکنم چند محال در زندگی دارم؟ آیا میدانم؟
آیا این محالها همان مرگ نیست؟ پس چند مرگ را از سر گذراندهام؟
پس پیری چیست؟ از کجا شروع میشود؟
در ابتدا ما در حال شکلگیری هستیم، اما کجا این فواره به اوج میرسد؟ کجا رو به پایین میگردد؟ از کجا تسلیم جاذبه میشود؟ کجا دست میکشد؟
اما پیری مثل فواره نیست، نقطهی ماکزیممی در زندگی نیست، زندگی سراسر آمیختهای از توانایی و ناتوانیست و خب لحظهای که نطفهی آدمی شکل گرفت برگشتی در کار نیست. همانجا شروع میشود.
میشود گفت مرگ با زندگی آغاز میشود. مرگ با زندگی شکل میگیرد. مرگ محالهایی است که در زندگی تجربه میکنیم.
و خب آنچه مرگ به معنای مصطلحش گویند محال شدن تجربه است. وقتی دیگر هیچ تجربهای ممکن نباشد.
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
هم میهن ارجمند! درود فراوان!
با هدف توانمند سازی فرهنگ ملی و پاسداری از یکپارچگی ایران کهن
"وب بر شاخسار سخن "
هر ماه دو یادداشت ملی – میهنی را به هموطنان عزیز پیشکش می کند.
خواهشمنداست ضمن مطالعه، آن را به ده نفر از هم میهنان ارسال نمایید.
آدرس ها:
http://payam-ghanoun.ir/
http://payam-chanoun.blogfa.com/
[گل]
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥