اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

دردی از سنخ خودکم‌بینی یا خودناباوری و اینها

دوشنبه, ۲ اسفند ۱۴۰۰، ۱۰:۲۲ ب.ظ

ازقضا باز گذر پوست به دباغ خانه افتاد.

ماری‌جوانای قصه‌ی ما باری دگر رو به ظواهر آورده و مدام در پی ساخت و سازِ این هیکل و بدن و تیپ نابه‌سامانش است.

حالا چرا اینجور شده؟ حدس‌هایی در میان است:

مثلا یکی‌اش همین کنکور که سه روز دیگر قرار است کلی چیز برای آینده‌اش رقم بزند.

دلیل دیگرش وضع بد اقتصادی و نامیدی از زندگیی خوب در آینده است که او را نسبت به اکنون حریص کرده.

دلیل دیگرترش وضع نابه‌سامان هیکل و شکست صد و بل هزار باره‌اش در مسیر رژیم و لاغری‌ست.

یکی دیگر وضع ناخوش و افسرده‌ی میم است.

دیگر، عدم آزادی جهت پرداختن به امورات مورد علاقه‌اش، و کتاب‌ها و مقالات و جستجوهایی، که هی توی سرش چرخ می‌زنند و چمباتمه نشسته‌اند دم در حوصله تا کنکور را بدهد و بی‌عذابی از جنس وجدان به آنها اذن دخول داده شود.

 

خلاصه‌اش که خودش خودش را قبول ندارد، والسلام.

 

تا که آدمی خودش خودش را قبول نداشته باشد، چنگ می‌زند تا توجه دیگران را به خود جلب کند و این حفره‌ی درون، یعنی همان خود کم‌بینی را با پنبه‌ی توجه دیگران ماسمالی کند.

 

غرض اینکه شاید این درد دوا شود، اما پول‌هایی که پای این وسوسه‌اش خرج می‌کند جبران‌ناپذیرند.

پس لطفا دست نگه‌دار این دو سه روز را.

بوس بهت.

۰۰/۱۲/۰۲
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی