بازیای برای قوای تخیلم
يكشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۱، ۰۱:۳۵ ب.ظ
اینها را، یا بهتر: آنها را برای چه میخواهم؟ برای موتورِ تخیل و رویایم. کمی منفک شدن از دنیای صلبِ ماده و پناه بردن به خیال، محض فراغت.
دیشب رویایی دیدم. خیابان امیرکبیر رودخانه بود. من و اط روی پیاده رو که در خواب حاشیهی رودخانه بود مشغول قدم زدن و حرف زدن بودیم، و از یهودیت، اسرائیل و فلسطین حرف میزدیم. تهِ امیرکبیر استانبول بود و این رود به دریای سرخ میرسید، سر دیگرش که نزدیک به ما بود بیتالمقدس بود.
رویایم ملغمهای از روزهای اخیرم بود با چاشنی تخیلی که بعد آن شروع با کاف بالاخره دوباره فعال شد یا بهتر: احیا شد.
۰۱/۰۸/۰۱