اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

خانه نداری

چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۲، ۰۸:۳۲ ب.ظ

مدتیه دوباره درگیر تماشای طراحی و معماری خونه شدم. هی میرم تو گوگل و پینترست خونه‌های استودیوی کوچیک و خوشگل تماشا می‌کنم، هی از دور تو خیابون به خونه‌های قدیمی و تراس دار به سبک دهه‌ی پنجاه- شصت تهران نگاه می‌کنم، هی آه حسرت و ....

راستش هر از چندی اینجور میشم. از وقتی زندگی مستقل داشتیم، هیچ وقت سر و سامون نداشتیم، خونه‌ی پدری هم تا سالیان دراز یه خونه‌ی کلنگی مزخرف بود که کوبیدن و ساختن و یه چیز مزخرف‌تری ازش درآوردند. همیشه دلم می‌خواست یه کنجی برای خودم بسازم، با طرح و سلیقه‌ی خودم، و همون‌جا بمونم تا بمیرم. اما واقعیت اینه که نه میشه چیز باب میلی ساخت -نه لزوما واسه خاطر مسائل مالی بلکه به خاطر اینکه اساسا هرچیز خوشگلی خوبه و هر انتخابی محرومیتی با خودش داره و ... - و نه من آدم چسبیدن به یه جا هستم. 

بامزه هم اینه که این‌ها رو دارم در وضعیتی تخیل می‌کنم که هرماه میریم یه سکه می‌فروشیم برای خرج ماه و کرایه.

امروز رفتیم محله‌ی قدیممون، یه سکه فروختیم و کلی با حسرت به کوچه خیابونا نگاه کردم و با کلی بغض برگشتم. 

نمی‌دونم امسال قراره چقدر ببره روی کرایه و به نظر معقول‌تر اینه فکری برای افزایش کرایه بکنم و نه برای یه آرزوی محال.

شت.

 

۰۲/۰۱/۳۰
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی