اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

خویش راضی بودگی

يكشنبه, ۸ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۵۴ ب.ظ

امشب می‌خواهم به مبارکی غلبه بر خواستنی نامعقول برای خودم جشنی بگیرم و جایزه‌ام هم این است که پاسی از شب را بی که خودم را ملزم به خوابیدن سر ساعت ۱۰ کنم، به مطالعه پشت میز و کنار پنجره‌ای گشوده به شب، بگذرانم.

ماهِ رو به کامل جلوی چشمم است و منی که به خودم مفتخرم و البته می‌دانم و شکی ندارم که دچار می‌شوم و باز و باز و ... می‌دانم حتی اظهارش برای این بقول امروزی‌ها کائنات ثقیل است و به زودی گیرم می‌اندازد مرا، و یا بقول خودم این ذهنِ غره‌ شده‌ و مستِ از پیروزی -بر نفس-، دیر نیست که پای‌اش بلغزد. ولی خوبی ماجرا این است که فعلا دارم نجات‌اش می‌دهم. 

هزارتا کار برای خودم تدارک دیده بودم که فرصت سُر خوردن پیدا نکند، و خورد، و چند روزی معطل‌ام کرد و عقب ماندم، و حالا با اینکه پی‌ام‌اس‌ام و از صبح سی بار حالم خوب و البته شدیدا خوب، و بد و طبعا شدیدا بد شد، اما تلاشم این است که مغلوب نشوم و حتی از همین نیم ساعت زمانی که حالم خوب است استفاده کنم.

باید یک ریویوو برای کتاب بنویسم و کاری که قرار است شروع کنم را شروع کنم.

خداوندگار و کائنات مهربانی کنند کاش، و مغز من هم، و .... تا که آدمی در هیئتی که دوست دارم بمانم.

عجالتا بوس و ماچ به خودم.

 

پی‌نوشت:

یک یادماند از این تجربه: هر وقت لذت را در همین جهان بیداری‌ (!) جستم، جهان خوابم از دست رفت و البته که جهان بیداری هیچ تصمینی که ندارد هیچ! حتی از صد جایت می‌زند بیرون و تلافی می‌کند. 

پس به جهان خوابت رضایت که نه باور داشته باش و آن لذت را در همان بجوی که دوام‌اش صد البته بیشتر و وجدان درد هم ندارد و طبعا تبعاتی هم نه.

 

۰۲/۰۵/۰۸
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی