اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

شرح آنچه گذشت

پنجشنبه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۴۴ ق.ظ

به دیدار کاف رفتم. قدری زیاده‌روی و قدر زیادی تثبیت افکاری که راجع به او داشتم. آدم تنها و بدبختی که تنهعایی‌اش را با لذت پر می‌کند. درس‌اش برای من؟ من هم همینجورم. همان آدم تنها و بدبختی که عشق (در معنای عرفی‌اش) و مطالعه و آموختن، لذت‌هایی هستند که زندگی را تحمل‌پذیر می‌کنند. راستش به شکل عجیبی احساس می‌کنم شبیه‌ایم؛ که شاید از سر علاقه‌ام به شخصیت‌اش باشد که شباهت می‌بینم، اما هرچه هست مسأله‌‌ی قابل تأملی‌ست.

روز بعد به دیدار دوستم و کودکش رفتم. حسی آمیخته با هیجان و غم. شنیدن مادری که سه ماه است زایمان کرده و بی‌پرده‌تر از آنچه تا به حال شنیده‌ایم از مادر بودن‌اش گفته. از غم و درد و دردسر و فشار و عذاب وجدان و هزار چیز ریز و درشت. بچه خیلی بامزه بود، بیشتر به جهت ریزه بودن و لطافتش. حظ‌ای مبسوط بردم. ته‌اش اما بی‌قرار شد و احتمالا خسته، دوست هم بی‌قرار شد، و من هم. سریع خداحافظی کردم تا بی‌دغدغه به بچه برسد. وقتی بیرون آمدم دنیا تیره بود. تماشای رنج نوزادی زبان بسته اینقدر از نزدیک حقیقتا عذاب آور بود و با سیگار و شراب هم به خوبی فرو ننشست. تنها تسکین‌ام تماشای دوباره‌ی عکس‌های بچه بود و یادآوری لطافتی‌ که تماشا و لمس کرده بودم. 

حقیقتا نوزاد قشنگ و دوست‌داشتنی و لذت‌بخش است.

دوست‌ام اما نظرش جز این بود. تهِ دل‌اش نارضایتی بود، خستگی بود، ناچاری به چیزی که برگشت ندارد لود؛ اگرچه لذت هم بود، اما میان آنهمه سختی گم بود. 

بعد هم یک روز که دیروز بوده را صرف رفع خستگی کردم. خستگیِ دو روز شلوغ و پرهیاهو. 

امروز شروع خوبی داشتم. دارم ریاضی می‌خوانم و وجودم لبالب از لذت‌ شده، اما چه می‌شود کرد که این موجود مزخرف همه‌اش بر مدار لذت نه‌زید؟ 

عجیب و دردسر ساز است. آن استاد می‌گفت ماکیا و هیوم و اسمیت باورشان این بود و انسان مدرن اینطور تفسیر می‌شود. ولی چقدرش تفسیر است و چقدرش آموزش؟ به عبارتی انسان پیشا مدرنِ افلاطونی و یا ارسطویی. لااقل آیا حقیقتا انسان واقعی نیست؟

 

برم منطق و ریاضی بخوتم و ظرفِ خالی وجودم رو پُر کنم، برای روز مبادا.

۰۲/۰۵/۲۶
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی