یک روزِ دیگه
بارون بیوقفه میباره. محمد قبادلو رو اعدام کردن.
یادم به محسن شکاری و اون روز که با صدای مادرش و زجههای آی محسن از اولین حکم اعدام باخبر شدم افتاد.
کرختم. صدای بارون. از ساعت ۲ تو رختخواب غلت میزنم. خواب گاهی خلاصم میکرد و باز پی خبر جدید بیدار میشدم.
تصویر پدرش تو بارون. مستأصل و مضطرب. منتظر و بیتاب.
خبر منتشر شد.
اعدام شد.
یک روز دیگه ...
صدای بارون چه آزاردهنده است امروز.
وای چه خبر خوشی :))
خدا رو هزار مرتبه شکر :)) الهی دل مادر و پدرای پلیسایی که این وحشی اونا رو بی گناه و مظلوم کشت شاد بشه امروز.
خیلی خیلی خیلی خوشحال شدم. روزم و ساختی با این خبر :)) زن زندگی آزادی رو به گور برد و جمهوری اسلامی هنوز داره برفای زمستوناش و میبینه :)))