اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

بیهودگی

پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۴۰۲، ۰۶:۳۱ ب.ظ

واضحه که حال الانم متأثر از قاعدگی و روزهای پی‌ام‌اس‌ام هست. دو روز پیش هم از بد سلیقگی تبلیغات نشستم فیلم جامعه‌ی برفی رو دیدم [چی بود واقعا!] بعد فکر کردم واقعا چرا ما داریم زندگی می‌کنیم. بعد هم یه چیزایی از سنکا خوندم که آدم هروقت فهمید که دیگه داره فقط زنده موندن خودش رو کش میده تا تیغ مرگ سراغش بیاد، شایسته هست خودش زودتر دست به کار بشه (نقل به مضمون). بعد یهو تو اوج فلاکتِ پی‌ام‌اس و حالِ خراب و هرچیزی، به سرم زد چرا زندگی نکنم؟ من که زندگیم مثل اون آدم‌های مونده تو برف نیست! من که فقط برای بقا نیست که دارم تلاش می‌کنم. بعد خوب دقیق شدم دیدم دیدن و ندیدن یه طلوع دیگه واقعا چه توفیری داره؟ پژوهش و تحقیق و هزارتا چیز خوندن، و نخوندنشون چه توفیری داره؟ ولی دیگه [لااقل فعلا] تو وضعیتی نیستم که به مرگ فکر کنم. فقط نمی‌فهمم. اینهمه سال اومد و رفت. بگو رنج بردی، شادی هم داشتی و لذت هم بردی. اما چرا؟ تهش واسه یه آدم که قراره با هفت هزارسالگان سربه‌سر بشه چه توفیری داره؟ موندن و یا نموندنم، لذت بردن یا نبردنم، رنج یا آسایش، و و و 

تهش چی؟ چرا انقدر زور می‌زنیم زنده بمونیم؟ و شاید دقیق‌ترش اینه که چرا انقدر زور می‌زنیم رنج نبریم؟ 

اون فیلم که واقعا یه کار دم دستی‌ با ایده‌ای تکراری، بیشتر نبود یه چیزی رو نشونم داد: بیهودگی.

هر کاری در این زندگی رو میشه تحلیل برد به تلاش اون آدم‌ها برای بقا. از مطالعه و تحقیق، از تلاش برای شاد بودن، از ...‌ واقعا ما جز برای زنده موندن چه دلیل دیگه‌ای برای کارهامون داریم؟ و چرا زنده موندن؟ و چرا ادامه دادن. نه که حالا ذره‌ای حسِ میل به مرگ در من باشه‌ها. و حتی مرگ هم و خودکشی و پایان خودخواسته هم برام یه چیز مسخره شده.

اگر هر کاری که می‌کنیم دلیلی داره، پس میشه گفت مرگ خودخواسته هم با نگاه به نوعی بقا در اذهان سایرینه [ولو کوتاه]، مثل همین تلاش برای نوشتن مقاله و کتاب و معروف شدن، یا پولدار شدن و و و 

مخلص کلام اینکه همین یه دونه دل‌خوشی هم تو زرد از آب دراومد.

پوووف

۰۲/۱۱/۱۲
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۱)

تو چطور کار با اراده انجام می دی برای هدفی،  اما آفریننده ی تو بی اراده کار بدون هدف انجام می دهد ؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی