بیخویشی
جمعه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۲، ۰۷:۵۵ ب.ظ
عاشقی یعنی رنج، افتخاره که بگی رنجوری؟
راستش خسته بودم. نایی در من نمونده بود. تنم، ذهنم، حضورم سراسر رنج بود. داشتم میپاشیدم.
اگر آدم تو اوج سختی و رنج نتونه از خودش جدا بشه، نتونه از دردهاش فاصله بگیره فکر میکنم که بپاشه. من در شرف پاشیدگی بودم.
من نیاز داشتم به بیخویشی
۰۲/۱۱/۱۳