اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

و شب

يكشنبه, ۲۶ فروردين ۱۴۰۳، ۱۱:۱۷ ب.ظ

و شب رسید. ۲۴ ساعت از اون حمله گذشت. هیجانم فرو نشست. دارم فکر می‌کنم وقتی قراره به همه بکی میاییم میزنیم، حتی به آمریکا، و طبعاً قرار نیست اتفاقی بیفته، چون اونا آماده‌ی دقاعند، چرا اینقدر حیف‌و‌میل کردی؟ مقتدرانه با صدتا نمیشد؟ اینهمه ولخرجی برای هیچ؟ 

حالا اصلا به من چه؟ مگه واسه سایر ولخرجیا کسی جوابگو بود!

از خودم ام؛ روح تشنه و گرسنه‌ام هرجایی سرک می‌کشه. پیِ یه چسه [با عرض پوزش] عشق. از عشق ایام کودکی‌ام که عمو کوچیکه بود تا حالا که دیگه این کلمه معنایی برام نداره اما طلبش همچون عادتی روی روحم تتو شده.

من چرا خلاصی ندارم از این طلب؟ چون بلد نیستی زندگی کنی. چون تنها راه فرار غیر از خودکشی همین عشق‌ورزیه. و تو چهل سالته و زندگی کردن رو یاد نگرفتی و همش فرار می‌کنی.

راستش نگران آشی‌ام که برامون پختن، اسرائیل و برو بچ‌شون.

۰۳/۰۱/۲۶
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی