اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

نفرین

جمعه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۵۳ ب.ظ

یکی اومده پای یک پست سیاسی درباره‌ی روسیه، تو اون یکی وبلاگم نوشته سال نو با تأخیر مبارک، الهی تا قیامت زنده باشی. احساس می‌کنم سایبری یا یک موافق روسیه بوده و داشته نفرینم می‌کرده. 

وقتی سی سالم بود و افسردگی شدیدی داشتم یکی که چهل ساله بود و می‌شناختمش از درد و رنج و افسردگی و زهرماری‌های چهل سالگی گفت، گفتم یعنی قرار اوضاع همین بمونه؟ چقدر نامید کننده! من واقعا توان اینهمه افسرده بودن و باز هم  را ندارم. یادمه گفت نباید می‌گفتم، تجربه‌ی آدم‌ها متفاوته و جدی نگیر و ... و واقعیت اینه که الان ۱۲ ساله که افسردگی رهام نکرده. از اون روز دیدار با م‌ح هم دوباره قدرت گرفت. دیدن رنج‌ها و تازه شدن زخم‌های سال‌های دراز .... جلوش گریه کردم. اونقدر بد بود حالم که گریه کردم، برای تمام رنج‌هایی که کشیدم، که قراره بکشه، که تمومی نداره ...

 

۰۳/۰۲/۱۴
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۲)

یه چیزی اینجا هست که نمی دونم چیه 

و یه چیزی باید بگم که نمی دونم چیه 

و یه اتفاقی می خواد بیفته که نمی دونم چیه ...‌

 

نچ نچ 

روانشناس محرمه ^__^ !

به من بگید :) !

به فلسفه پناه ببر.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی