ضجه
چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۱۰ ق.ظ
میگه باید بری پیش مشاور. مشاور؟ جدی چطور فکر میکنی مشاور میتونه درد بیپولی رو حل کنه یا کمک کنه حل کنی.
آخ یکی تو کوچه، شاید دو تا کوچه اونورتر دادی زد و همین شد که اشک من اومد پایین.
من نمیخوام ادامه بدم. نمیخوام هی درد بکشم. نگران باشم. چهرهی نگران میم رو ببینم. حسابی که هربار به زور یکی دو تومن میاد توش و به دو روز نکشیده تموم میشه و بعد دوباره بیپولی.
خسته شدم. حالا شاید همهی ماجرا این مباشه اما دیگه اشکم قطع نمیشه. دام میخواد هوار بکشم. حالا پریوده یا بیپولی یا هر کوفت دیگه.ای، من کم آوردم، من باید هوار بکشم، ضجه بزنم.
۰۳/۰۳/۰۹
بر خوندن سوره مبارکه "واقعه" مداومت کنید ....
عنایت به خواست خدا می رسد ...