هنوز
چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۵۷ ق.ظ
پیاماس این ماه به شکل بدی طی شد.بدترین لحظات ساعات اولیهی امروز بود. اشکی بند نمیومد. دردی که تسکین نمییافت. و پناه بردن به فراموشی، چون همیشه و هربار. اصلا بد بودن اینبار هم شاید به واسطهی نیل و مح و مقالات سخت من را در تلاش برای فراموشی ضعیف کرده بود.
صبح با درد بیدار شدم. درد گلو و درد سر، اما نه دردهای شب. دوباره کمی خوابیدم. بهتر شد. حالا ته دلم احساسِ دلتنگی برای درس و مشقهام داره میجوشه.
انسان یعنی فراموشی؟
و ما دوره میکنیم
شب را و روز را؛
هنوز را
۰۳/۰۳/۰۹
خب هر چی بود گذشت
دخترم یادت باشه که می گذره