اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

تنِ ناسازگار

چهارشنبه, ۱۶ خرداد ۱۴۰۳، ۰۱:۲۸ ق.ظ

پاسی از شب و بیشتر از اون از زمان خوابم گذشته. با یک پروپرانولول و ژلوفن و کلونازپام چست و چابک نه، چون سر دردم عجیب و شدیده، ولی خلاصه مثل جغد چشم‌هام گشوده و هیچ خواب نداره و قلبم مثل یک ... ؟ نمی‌دونم مثل خودشه. خواستم بگم مثل آدمی که قراره سحر به وقت اذان صبح اعدام بشه، دیدم دارم زیادی چرت می‌گم. تو چه می‌فهمی از اون حال؟

ولی جدی چرا ملت انقدر این وقت از نیمه شب سروصدا دارن؟ واقعا نمی‌فهمن الان وقت خواب و استراحته؟! از هر طرف یه صدایی میاد.. 

سرم. داره می‌ترکه.

مغزم. داره منفجر میشه.

ذهنم. نیاز به خواب داره.

 

چته لعنتی؟! بکپ خب! خسته شدم از بازی‌های این تنِ ناسازگار. اه.

۰۳/۰۳/۱۶
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی