اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

تأملاتی در روابط اجتماعی ۱

جمعه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۳، ۱۰:۰۲ ق.ظ

بعد از نمی‌دونم چقدر دیروز به اصرار میم رفتیم شیرینی خامه‌ای خوردیم. چسبید. بیشتر از چسبیدن‌هایی که هر دو روز درمیون می‌خوردیم. روانِ پر عطش‌ام هم کمی آرام گرفت. دیگر نیازی به سیگار نبود. سیگار نکشیدم. 

این روزها به نحو بدی درگیر تعاملات با آدم‌هام. بدی‌اش این است که ناگزیرم. افتاده‌ام در یک حلقه ی رفاقت که آسان نمود اول ولیکن افتاد مشکل‌ها. بعد از سالیان دراز که با کسی رابطه‌ی دوستانه نداشتم و تمام زندگی‌ام میم بود. حالا هفته‌ای یکی دو روز این رفقا را می‌بینم و وقت می‌گذرانیم و خب بعضی شب‌ها به گفت‌وگوهای مجازی می‌گذرد و ...
دارم فکر می‌کنم باز دارم گند می‌زنم. باید کمی خودم را جمع کنم. آن الگوی ساده‌ی بی‌خرد و احمق و ... را دارم بازتولید می‌کنم. همان‌که سالیان پیش من را زخمیِ بسیاری از رفاقت‌هایم کرد و عطایش را به لقایش بخشیدم. 

دارم فکر می‌کنم باید خودم را بازتعریف کنم. تا قبل از صمیمیت با سین همه چیز روی روال بود اما با آمدن سین به جمع ما من که در او خودِ گذشته‌ام را دیدم ناگاه شدم آنچه نباید می‌شدم. 

بعد هم کشمکش‌هایی که میم‌ض پیش آورد و جهالت‌هایم بر سر اینکه می‌خواهم خودم باشم و فلان باز کار دستم داد. 

خوب که نگاه می‌کنم هیچ‌کدام از آنها خودشان نبودند. ندار نبودند و خب اتفاقا درست هم همین بود و من جهالت کردم. چرا باید احساسات و خوانش‌ها و افکارت را داد بزنی؟! چه حاصلی دارد مگر تخریب خودت؟ خودی که می‌دانی چقدر داغونی را چرا گذاشتی توی دایره؟
خب طبعا پشیمانی سودی ندارد. متاسفانه هنوز از آن نگاه ایدئولوژیک که خودم باشم و خودم را بذارم در ملأ عام متاثرم. داشتم فکر می‌کردم بیرون باید کشید از این ورطه و اینها که با مسئله‌ی تنهایی در ادیان مواجه شدم. بخصوص در یهودیت و مسیحیت. که در آنها تنها بودن مزیت است و درست‌ترین شکل و ... و همین است توصیه به انزوا و کنج عزلت و ... بعد یادم به ابوسعید افتاد. در میان جمع بودن و فلان. خب او این را برای نزدیکی و قرب و یاد خدا می‌گفت اما همان الگو را می‌شود پیش برد. همان که در میان جمع باشی، احساسات و عواطفت را سرکوب نکنی لکن کنترل بر آن داشته باشی. مدیریتش کنی. حواست هر لحظه به الان و نتایجش در آینده باشد. در عین حال هم آلوده‌ی دغل و فریبکاری نشوی. در عین حال هم با خوک کشتی نگیری و خودت را آلوده‌ی روابط کثیف اجتماعی نکنی.

خلاصه از جایی باید شروع کنم این چیزها را یاد بگیرم یا نه؟ ۴۰ سال در بی‌خبری از همه‌ی این ملاحظات، با بی‌خردی پیش رفت. من‌بعد باید تمرین کنم و یاد بگیرم. چاره‌ای نیست!

۰۳/۰۶/۲۳
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی