قماربازی که عاقل شد!
چهارشنبه, ۱۱ مهر ۱۴۰۳، ۰۵:۳۸ ب.ظ
جنگ با من چه کرد؟ هنوز که البته جنگ رسما شروع نشده ولی همین در آستانهی جنگ بودن بیپروایم کرد.
آدمی موجود عجیب و غریبیست! وقتی به مرگ فکر میکند میتواند بسیار آدم خوبی بشود، و یا میتواند هرچه عقده دارد را بگشاید.
حال و حوصلهی شرح و تفصیل ندارم. در واقع کلمهای برایش ندارم. همینقدر میدانم که خستهام و کلافه. این روزها اسبم سرکشی میکند و رم کرده. دگهگاه خودش من را پیش میبرم. من هم راستش با بیمیلی صرفا به آن عقدهها فکر میکنم و در پیاش میتازانم.
خستهام و حال ندارم بنویسم. راستش من دیگر آن قمار باز نمیشوم و خب اینش مهم نیست، مهم اصراریست که در تقلید آن روزگاران دارم!
دست بردار زن. تو عاقل شدی! تو نمیتوانی آن مسیر را که با چشم بسته رفتی، با چشم باز بروی. سر گیجه زمینات خواهد زد.
از من گفتن!
۰۳/۰۷/۱۱