اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

پیه‌تا - ترحم

سه شنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۳، ۰۷:۴۶ ق.ظ

۱- حساب تاریخ و روز هفته از دستم در رفته. هیچ فکر نمی‌کردم قراره اینجور این ویروس زمین‌گیرم کنه. دیروز به میم می‌گفتم خیلی مزخرفه که باخودم فکر می‌کنم پی‌ام‌اس بهتر از کروناست. اینکه لااقل هرچی هست سنس‌ام نسبت به محیط آنچنانی مختل نشده که تعاملم رو به تقریبا سنس گرما کنه، تازه اگر این حس از گرما تعاملی باشه! این روزها که گذشت، مثل کرونای پارسال که گذشت. زنده موندم و دارم میبینم عجیب دلم برای زندگی کردن تنگ شده! برای لذت بردن از آسمون آبی و کبوترها، برای درس خوندن، برای سرپا وایسادن بدون سستی.

 

۲- دیروز چند اتفاق افتاد که در بهبودم بی‌تأثیر نمی‌دونمشون. با بابا حرف زدم و محبتی که سه هفته جاش خالی بود و من فهمیدم چقدر احمقم که فکر می‌کنم می‌تونم اینها رو به راحتی کنار بگذارم در حالی که به مجرد حرف زدن با بابا حالم لااقل در مرحله‌ی درونی با درجه‌ی بالایی از اختلاف بهتر بود. دیگه اینکه ض پیامی داد که حس کردم دوسم داره. و دیگه اینکه رفتیم همون تفریح‌گاه همیشگی و توجه اون آدم ناشناس رو بار دیگه حس کردم. ولی راستش در کنار تمام توجه‌هایی که میم این مدت به من داشت و مراقبت‌ها همه‌ی اینها هیچی نیستن. و من چرا باید بواسطه‌ی اینها جون بگیرم؟ 

 

۳- آدمیزاد موجود عجیبیه. شاید چون تنها موجود زنده‌ایه که دندون‌درد می‌گیره! و تنها موجود زنده‌ایه که ترحم براش فاکتور وجودی محسوب می‌شه. دیشب رسیدم به اونجایی که پسر ِ داستان درمورد ترحم می‌گفت. راستش خوابم میومد و نمی‌تونستم فکر کنم. بستمش و گذاشتم امروز دوباره بخونم. آیا واقعا ترحم مشخصه‌ی ممتازی برای بودن ماست؟ و آیا این نیست که محبت میم رو ترحم نمی‌دونم فلذا اون تأثیری رو که ترحم دیگران داشته بر من رو حس نکردم! 
ولی آخه من که از ترحم متنفرم! از ترحم گریزانم!
نیستم؟
نیستی.

 

آدمیزاد موجود عجیبیه! چیزهایی که دوست داره رو از خودش پنهان می‌کنه به نحوی که برای خودش هم حیرت‌انگیز میشه!

من ترحم رو دوست دارم. اگر ترحم رو بپذیرم احساس ضعف می‌کنم و مدام از خودم دور می‌کنم. در عین حال یه ترحم کوچیک یهو حالمو جا میاره!!

 

با این موجود چجوری سر کنم؟ 

آیا همه مثل من اینقدر پر از تناقضند؟

دیگران، مثلا میم چجوری با من سر می‌کنه؟!

اگر همه همینجورند ما چطور با هم تعامل داریم؟!!
چرا بودنِ مشوشی!!!!!!

۰۳/۰۷/۲۴
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی