اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

مونولوگ یه آدم روانی یا یه خسته

شنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۴۵ ق.ظ

احساس خاصی در من سر برآورده. 

عشق؟

شاید.

اینکه مخاطب جهان او هستم آیا به معنی عشق می‌شود تعبیرش کرد؟

اینکه ایگویم را تغذیه می‌کند یعنی عشق؟

 

نمی‌دونم. اصلا چه فرقی می‌کند آنچه در من می‌گذرد عشق باشد یا شهوت یا مناسبات قدرت و خودخواهی و نارسیسم یا هرچیز دیگر؟

چشمت کور است که دارد معنای بهتری می‌دهد به جهانت؟

نه کور نیستم اما من این معنای لوس و بیرونی را نمی‌خواهم. من معنایم را در رابطه نمی‌جویم. من معنای وابسته را نمی‌خواهم. که چه شود؟ که منِ امپراطور جهان خودم! نقطه‌ی ضعفی داشته باش؟. یک اتصال، قدرتم را بر خودم محدود کند؟

اه بسه روانی. چته آخه؟ هزارجور دست و پا زدی و حالا داری پس می‌زنی؟

تو یه دیونه‌ای. واقعا مازوخیسم داری. یه روانی‌ای.

 

 

چه دلم خواست یه فیلم از یه قاتل زنجیره‌ای ببینم. یه روانی. روانی بودن قشنگ نیست؟ روانی بودن از این جهان می‌کندت.

چته آخه؟ چرا همش می‌خوای از این جهان کنده بشی؟ باز چه مرگته؟

خسته‌ام. خسته.

۰۳/۰۷/۲۸
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی