اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

اتصال

يكشنبه, ۶ آبان ۱۴۰۳، ۰۶:۳۹ ب.ظ

غمی نشسته تو دلم. حالم شبیه به حال دیروز مامانه. دیروز مامان تو هوای آفتابی یهو گفت: اه چه هوای دلگیری.

دیدم پیداست حالش خیلی بده، ولی واقعا نمی‌تونم باهاش هم‌دلی کنم. وقتی یکی تموم زندگی‌ت رو تو بگو از سرِ جهالت به گا میده، چطور میشه باهاش همدلی کرد؟ می‌دونم اون هیچ کسی رو جز من نداره. واقعا همیشه تلاش کردم ولی هیچ وقت نشد از مرحله‌ی دلسوزی فراتر برم و بماند که انقدر همیشه از دستش عصبانی‌ام که عموما اون عصبانیت بر دلسوزی می‌چربه.

حالا من چمه؟ نمی‌دونم. کلافه و بهم ریخته‌ام. حال ندارم کاری کنم. در واقع نه جهان و زندگی برام پوچه و نه نیست. یه جور بی‌حسی این‌بار داره آزارم میده. شایدم گرسنه‌ام و دلم می‌خواد یه لذتی رو تجربه کنم. یه چیزی که وصلم کنه به زندگی. 

سرِ نخ رو گم کردم انگار.

۰۳/۰۸/۰۶
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی