اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

اینگونه‌ام

دقیق‌ترین نسخه از خودم که می‌شناسم

Certified copy

بایگانی

سبکی

چهارشنبه, ۱۹ دی ۱۴۰۳، ۰۷:۱۵ ب.ظ

رفتیم چای خوردیم در دل طبیعت و سیگار کشیدم و با حال خوب شده‌ای برگشتم. یکهو سرِ هیچ و پوچ یه گیری بهش دادم و او هم ادا بازی‌های معمول در آورد و من که آستانه‌ی تحملم در کف بود یهو عصبی شدم. بعد کمی سرش داد زدم و رفتم به اتاق مطالعه و در را بستم. گمانم نخستین باری بود که چنین کردم. بعد برگشتم و یه لیوان شراب ریختم و باز برگشتم و در را بستم. از شراب خوردم و نوکی به مقاله زدم و ناگاه دیدم گوشم تحت فشار منفی‌ست و تو گویی همه چیز دارد به نحو واگرایی از سرم بیرون می‌ریزد؛ نرم نرم و آهسته سرم سبک شد،  بقول ویرجینیا وولف جریان سیال ذهن است شاید. 

سبکم و حسی شبیه به حضور در ماه را دارم. هم خودم و هم همه چیز در اطرافم سبک و شناور می‌نمایند. یک‌جور سبکی‌ِ مطبوعی‌ست.

می‌دانم دوام ندارد و می‌خواهم کوتاه ثبت کنم و بروم تا از این حالِ سبکی‌ی مطبوعم لذت ببرم.

۰۳/۱۰/۱۹
آنی که می‌نویسد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی